از یکسو برخی از منتخبان مجلس دهم بهدلیل تجربه لاریجانی در اداره مجلس و ریاست بر این قوه او را گزینه مناسب قلمداد میکنند. در مقابل برخی دیگر بر این باورند: «سوابق عارف در ریاست بر سازمان مدیریت و معاون اولی رئیسجمهور حکم میکند او این سمت را عهدهدار شود.»
نکته متفاوت در این دوره رویکرد چهرهها به این موضوع است. برای مثال علی مطهری که مرزبندی مشخصی با اصلاح طلبان دارد به اعضای فهرست امید توصیه میکند: «خلاف فهرستی که از آن رای آوردهاند، اظهارنظر نکنند. از سوی دیگر چهرههای سیاسی همچون غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی که در جریان اصلاحات تعریف میشود معتقد به ریاست علی لاریجانی بر مجلس دهم هستند.»
تحلیل محتوای سخنان موافق ریاست دو نفر نشان میدهد هر کدام از زاویه خاص خود به موضوع نگاه میکنند.
برای مثال برخی چهرههای سیاسی حامی ریاست عارف معتقدند به جبران تمام گذشتهایی که عارف تاکنون در عرصه سیاست داشته از جمله کنارهگیری او به نفع حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال 92، این بار باید برکرسی ریاست مجلس بنشیند. همچنین به باور آنها انتخاب نشدن عارف به ریاست مجلس به معنی شکست اصلاحطلبان تفسیر میشود و ممکن است مردمی را که به امید تغییر پای صندوقها آمدهاند، ناامید کند. آنان پیروزی عارف را به منزله افزایش سرمایه اجتماعی و همراهی بیشتر جامعه با برنامههای دولت برای تحول در عرصههای مختلف اجتماعی تفسیر میکنند.
از آن سو، آنانی که به ریاست علی لاریجانی بر مجلس دهم تاکید دارند، معتقدند که او بهدلیل جایگاه کنونی در حاکمیت از قدرت تعامل بالایی برخوردار است و این توانایی میتواند در مقطع کنونی به نفع روند توسعه در کشور است. این دسته از افراد، به موضوع برجام و مدیریت آن در مجلس اشاره میکنند و بخش مهمی از به سرانجام رسیدن برجام و عبور آن از مجلس نهم را بهدلیل مدیریت لاریجانی و پافشاری او میدانند. به همین سبب تاکید دارند در بزنگاه کنونی و فرصتهای پسابرجام حضور لاریجانی میتواند در بهرهگیری از این موقعیت تاثیرگذارتر باشد.
در تعبیری دیگر طرفداران ریاست هردو گزینه جدی ریاست مجلس؛ یعنی عارف و لاریجانی، بر این باورند که درصورت حذف یکی از آنها، فضای مجلس دو قطبی خواهد شد و از همین رو به تعامل و ائتلاف این دو نفر و کشانده نشدن این موضوع به فضای عمومی کشور و مجلس اعتقاد دارند. هرچند که برخی از نمایندگان مجلس همچون مسعود پزشکیان نماینده مجلس بر این باور هستند که ائتلاف لاریجانی و عارف بعید است و حتی ممکن است گزینهای غیرقابلپیشبینی بهعنوان رئیس مجلس انتخاب شود.
رقابت در صحن یا تفاهم
در همین ارتباط روز گذشته عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی،در تحلیلی در این باره گفت: «درباره ریاست مجلس یک تفاوت تحلیلی در اصلاحطلبان وجود دارد. بعضی معتقدند ما حتما باید از ریاست آقای عارف دفاع کنیم حتی اگر رأی هم نیاورد؛ زیرا این جزو وظایف کار حزبی است و اگر شکست هم بخورد هیچ مسالهای نیست، اما برخی معتقدند اینها درست نیست و ما اگر بخواهیم وارد یک رقابت اینچنینی شویم این مساله چالشبرانگیز خواهد بود. بنابراین میگویم باید بحث ریاست مجلس را تفاهمی حل کنیم، بنابراین این اختلاف تحلیلی وجود دارد. ازاینرو ممکن است برخی بگویند چون شانس پیروزی نداریم باید از لاریجانی دفاع کنیم، اما یک دیدگاه مقابل نیز معتقد است ما تحت هر شرایطی باید از آقای عارف حمایت کنیم؛ چراکه باید پاسخ رایدهندگان را بدهیم. یک دیدگاه دیگر هم معتقد است حتی اگر شانس پیروزی هم داشته باشید بهتر است لاریجانی رئیس شود.»
امیر محبیان نیز در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» میگوید: «بهنظر من هم آقای لاریجانی و هم آقای عارف میتوانند برای ریاست مجلس مفید باشند، اما اکنون بحث بر سر گزینه ارجح است. با توجه به شرایط فعلی سیاست و اقتصاد کشور، معتقدم اگر در سال نخست، آقای عارف رئیس مجلس دهم نباشند از جهاتی بهتر است؛ چراکه تا حدودی با فضای مجلس آشنایی پیدا میکنند و تنشی هم بین جریانهای موجود بهوجود نمیآید. بهطور کلی چهره باتجربه در این شرایط ارجح است.»
اقتصاد سیاسی و ریاست مجلس
البته در تحلیل این موضوع اقتصاددانان هم بینظر نیستند. علیاکبر عربمازار از جمله کارشناسان اقتصادی است که اعتقاد دارد با توجه به ویژگیهای علی لاریجانی و شرایط امروز کشور همچون اجرای برجام، انتخابات آینده ریاستجمهوری، وضعیت اقتصادی کشور و اختلافات جناحی بهعنوان مهمترین مسائل حساس پیش روی مجلس دهم، ریاستش بر عارف ترجیح دارد. عرب مازار در این زمینه میگوید: «درباره انتخاب رئیس مجلس دهم معتقدم اگرچه هر دو گزینه مطرحشده دارای مزایا و معایبی هستند، اما در شرایط فعلی و حداقل برای یک سال اول مجلس لاریجانی ارجح است.»
موسی غنینژاد یکی دیگر از چهرههای اقتصادی نیز طرفدار ریاست لاریجانی بر مجلس دهم است. او بر این باور است که در شرایط فعلی که کشور بیش از هر زمان دیگری نیاز به آرامش دارد ریاست لاریجانی بهتر میتواند به این منظور کمک کند و کارشکنیهای افراطیون را خنثی سازد. محمد طبیبیان، دیگر اقتصاددان برجسته نیز بر این نظر است که در مرحله فعلی، به همراه داشتن علی لاریجانی و حمایت او برای اهداف عمومی دولت که حل مشکلات کشور است، بسیار کارسازتر از حذف او و ایجاد زمینه دوقطبی شدن مجلس شورای اسلامی است.
در واقع به گفته اقتصاددانها فردی باید بر کرسی ریاست مجلس تکیه بزند که در فضای پسابرجام و فرصتهای پیشرو برای شکوفایی فضای کسبوکار بتواند زمینه را برای اصلاحات فراهم کند. حال اینکه کدام یک از این دو کاندیدا بتوانند در شرایط فعلی چنین فضایی را ایجاد کنند، میتواند در دورههای مختلف متفاوت باشد. از این رو برخی از اقتصاددانان سرشناس، ریاست لاریجانی را حداقل در دو سال اول مجلس دهم بهدلیل درگیر بودن کشور با مسائل پسا برجام که در اقتصاد کشور تاثیر کلان دارد ضروری میدانند و بر کمک محمدرضا عارف به او بهعنوان رئیس یک فراکسیون فراگیر تاکید میکنند. هرچند که در مقابل برخی نیز قائل به توان ریاست عارف در چنین شرایطی هستند.
متغیر زمان
برآیند سخنان کارشناسان نشان میدهد که توجه به عنصر زمان میتواند کلید حل مساله ریاست مجلس باشد.
مقطع کنونی از مختصاتی برخوردار است که به گواه اکثر کارشناسان لازمه تغییر آن تبدیل دیدگاههای کارشناسی به مفاهمه سیاسی است. در واقع مجلس بهعنوان یکی از ارکان تصمیمسازی و وزن سیاسی که دارد باید مرکز اجماعسازی برای پیشبرد برنامه توسعه ملی باشد.
بنابراین باید به توان اجماعسازی افراد با توجه به شرایط زمان و مکان توجه شود. از این رو ممکن است تبلور چنین توانایی اکنون در چهرهای باشد و دو سال دیگر این توانایی در شخص دیگر بروز و ظهور پیدا کند.
حل موضوع هستهای نشان داد در رویارویی با چالشهای بزرگ، تفاهم در سطح نخبگان شرط اول است. استفاده از این تجربه در رویارویی با چالشهای داخلی نیز باید تکرار شود. کلید حل بخشی از چالشهای اقتصادی پیشرو را نباید در محیط اقتصاد جستوجو کرد، بلکه برای یافتن آن باید بر حوزه سیاست تمرکز کرد.
زیرا جریانهای سیاسی باید اولویتهای کنونی کشور را بشناسند و بر حل آن با هم به تفاهم برسند؛ در غیر این صورت هر تدبیر اقتصادی عالمانه بدون حمایت سیاسی به سرمنزل مقصود نخواهد رسید.
27216
نظر شما